آرامش

بسم الله الرحمن الرحیم

آرامش

بسم الله الرحمن الرحیم

تو یگانه روزگاری

هر انسانی در شرایط و زمان خاصی به دنیا می آید . مثلا خود ما در سال ، ماه ، روز ، قاره ، کشور ، استان ، شهر ، محله ، نژاد ، فامیل ، خانواده و پدر و مادر خاصی به دنیا می آییم .البته شرایط باز هم خاص تر می شود مثل سطح درامد ، تحصیل ، شان اجتماعی خانواده و ... پس همه قبول داریم که ما کاملا منحصر به فردیم  . در گذشته نه کسی مانند ما به دنیا آمده و نه در آینده کسی مانندما پا به این جهان خواهد گذاشت . هر کس بهتر از دیگری شرایط خودش را درک می کند . اگر مساله ای به وجود آید بهترین تصمیم حتی پس از مشورت تصمیمی است که خود او  با توجه به شرایط خاص خودش می گیرد .  کسی نمی تواند برای دیگری تصمیم بگیرد مگر اینکه ثابت شود آن شخص از گرفتن تصمیم عاقلانه عاجز است . ما فرزند زمان خودمانیم و فرزند شرایطی که کاملا اختصاصی ماست . این شرایط ، شرایطی است که به انتخاب و اراده ما نبوده است . یک نفر در خانواده ای ثروتمند به دنیا می آید و دیگری فقیر متولد می شود . یکی غرق لطف پدر و مادر و دیگری تا چشم باز می کند خود را از نوازش آن دو محروم می بیند . یکی در شرایط جنگ و دیگری  در صلح و آرامش لباس هستی می پوشد . هیچ کس شایسته آن چه به او داده شده نیست  و کسی که محروم به دنیا می  آید موررد خشم طبیعت نبوده است . هرکس یگانه روزگار خودش است . با شرایط فردی و اجتماعی خاص خودش به دنیا می آید و مطمئنا تصمیمی  که  برای زندگی اش می گیرد با ید با دیگران  متفاوت باشد . هر انسان منحصر به فرد و بی نظیر باید تصمیمش منحصر به فرد و بی نظیر باشد . منظور این نیست که باید تصمیمش حتما با دیگران تفاوت چشمگیری داشته باشد بلکه منظور این است که هر کس باید در تصمیم گیری ، امکانات ، توانمندی ها و علایق  خودش را  لحاظ کند . اگر هدفش با دیگری یکی است مطمئنا شیوه رسیدنش به هدف باید متفاوت باشد . در غیر این صورت رسیدن به هدف ممکن نخواهد بود . اما از همه این ها مهم تر این است که هر انسان با شرایط ویژه خودش به دنیا می آید در نتیجه مسئولیت ویژه ای بر دوش دارد  . مسئولیتی که پیش از او به کسی داده نشده و پس از او به کس دیگری داده نخواهد شد . این مسئولیت متناسب با امکاناتی است که به او داده شده است . متناسب با تمامی شرایط او حتی ویژگی هایی مثل زیبایی و خوش تیپی که ما به آن ها هرگز به چشم امانت نگاه نکرده ایم . هر کس با امانت هایی رایگان پا به هستی می گذارد و چند صباحی به او فرصت داده می شود تا مسئولیتش را تشخیص دهد ، آن را به انجام برساند و سرانجام بدون خیانت در امانت ،آن را به صاحبش باز گرداند . هر کس بار امانتش سنگین تر باشد مسئولیتش هم سنگین تر خواهد بود . به همین خاطر است که هیچ کس نباید آرزو کند جای دیگری باشد بلکه باید سعی کند جای خودش باشد . هر کس خودش را بشناسد و مسئولیتی را که برای انجام آن متولد شده و از عهده دیگران بر نمی آید به انجام برساند ، آینده ای را به چنگ خواهد آورد که آرزوی همگان است . سعادت همیشگی و عمر جاودانه نصیب کسی خواهد شد که بداند خداوند او را برای انجام مسئولیتی برگزیده است که تنها او در این شرایط و زمان  از عهده انجامش بر می آید . دنیا مثل پازلی است که تنها زمانی کامل می شود که هرکس سر جای خودش قرار بگیرد . دنیا جای خالی تو را حس می کند تو کجای این پازل را باید پر کنی؟ مسئولیت تو چیست ؟ . همه با سختی هایی در زندگی روبرو هستند اما این سختی ها نباید آن ها را از وظیفه خودشان غافل کند . شناخت تکلیف کار سختی است که بیشتر انسان ها ، آن را در میان انبوه مشکلاتشان از یادمی برند . گاهی تکلیف تو این است که کوری را از خیابان رد کنی و گاهی اینکه دست نوازشت را بر سر یتیمی بکشی و گاهی باید برای بیدار کردن انسان ها بار سفر ببندی و گاهی تا دیروقت مطالعه کنی . اما تکلیف تو هر چه باشد این تنها تو هستی که باید آن را بیابی و به انجام برسانی . تو برای زمان خودت به دنیا آمدی اما باید در خاطر تاریخ بمانی . لازم نیست کار بزرگی کنی فقط کافی است خودت باشی و  بدانی که هیچ کس وظیفه تو را انجام نخواهد داد .    

دو گوش ، یک زبان

دقت کردین همه از جمله خودم دنبال گوش مفت می گردیم برای حرف زدن . درست برعکس طبیعت که صلاح دانسته انسان دو گوش داشته باشد و یک زبان  یعنی ای انسان بیشتر گوش بده کمتر حرف بزن . در حقیقت با گوش دادن بیشتر ، آدم ها فرهیخته تر می شوند . بزرگان اتفاق نظر دارند که آدم ها هر چه عاقل تر بشوند  کمتر حرف می زنند . اما  این جور مواقع آدم ها ترجیح می دهند دنبال غریزه خودشان راه بیفتند و مرتب وبلاگ خلق کنند . همه اهل انتقاد هستندچون پای زبان در میان است اما انتقادپذیر نیستند و ترجیح می دهند که موقع انتقاد دیگران گوش هایشان را مخفی کنند . مرتب برای دیگران نسخه می پیچند اما پای نسخه خودشان هیچ وقت به دارو خانه باز نمی شود .

کاش مرا نمی آفریدی

ای کاش مرا نمی آفریدی تا مجبور نباشم از دست دادن ها ، نداشتن ها ، تنهایی ها ، بی پولی ، بی شوهری ، بی زنی ، بیماری ، کلا همه بدبختی های دنیا را برای رسیدن به آرامش در عالمی دیگر تحمل کنم  .  من می دانم که تو هستی و می دانم که دروغ گو نیستی و می دانم که اگر امروز چیزی ندارم ،  زیبا نیستم ، مالم و عزیزم را از دست داده ام  ،  شوهر یا زن ندارم ،  بی پولم ، آینده همیشگی من فقط به تصمیم امروزم بستگی دارد . زیرا تمام هستی را تو آفریدی ، تمام ثروت ها ی بی پایان نزد توست ،  اگر به دختری که دوستش داشتم نرسیدم  و  اگر پسری را که دوست دارم تنهایم گذاشته ، تو مالک آن هایی و می توانی آن قدر به من ببخشی که آن پسر و دختر در مقابلش مثل آب بینی بز باشد در مقابل بخشش های تو . عزیزی را که در عمر 60 ساله دنیا از دست داده ام می توانم در عمر جاودانه به خواست تو همیشه در کنار خود داشته باشم اما ای خالق من ، احساس می کنم کم آورده ام تو که به آفرینش من احتیاج نداشتی چرا مرا خلق کردی . تو که کار بیهوده نمی کنی پس بگو قرار است چه چیزی به من بدهی که ارزش این همه گرفتاری را دارد ؟ چه لذتی در انتظار من است که باید در این فساد کده رو به رشد را تخته کنم و چشمم را به روی پارتی ، رشوه ، اختلاس ، دوست پسر ودوست دختر ببندم ؟ اگر من آن گونه که  خواسته ای پاستوریزه پاستوریزه باشم تو از خزانه غیب خود چگونه می خواهی جای خالی آن ها را پر کنی ؟ تو می توانی ،  اما من  مرد معامله نیستم  ،  مشکل از تو نیست مشکل از من است . اما تو کار بیهوده نمی کنی  اگر از من توقعی داری حتما توانایی اش را به من هم داده ای  . اگر من به خودم  و به توانایی ام شک دارم پس باید  ته دل به تو  بی اعتماد باشم . کسی که به تو شک دارد را با چه چیز می شود درمان کرد . اگر تو را باور کنم  روزی خواهم گفت تو را  شکر بی پایان ، زیرا مرا آفریدی  و  به من فرصت همیشه بودن  و  زندگی  جاودانه دادی  .  70 سال زحمت در مقابل زندگی جاودانه با تمامی چیزهایی که امروز حسرت داشتنش را دارم که کمترینش یک چهره زیباست مثل صفر است در مقابل بی نهایت  .آیا این فرصت ارزش جنگیدن ندارد؟ 

آرامش واقعی

مساله این جاست  که دنیا وسیله ای برای رسیدن به آرامشه نه محل آرامش . دنیا محل مسابقه است برای رسیدن به آرامش . مسابقه ای که جایزه اش آرامش واقعی است . پس اینکه وسط  میدان مسابقه ، به جای این که از داشته ها و نداشته ها برای پیروزی و رسیدن به جایزه استفاده کنی مشغول زیبایی های مسیر مسابقه شوی  و سعی کنی خودت را با آن ها آرام کنی کلکت کنده است و لا الضالین !!! فاتحه مع الصلوات  .